بدون عنوان
یک روز محمدامین درحال تماشای خاله شادونه بودیکهوپریدآشپزخونه پیشبندوازم گرفتم خواست ظرفاروبشوره آخه خاله شادونه گفته بودتوکارای خونه به مامانی بایدکمک کنیدقربون دستهای قشنگت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
یک روز محمدامین درحال تماشای خاله شادونه بودیکهوپریدآشپزخونه پیشبندوازم گرفتم خواست ظرفاروبشوره آخه خاله شادونه گفته بودتوکارای خونه به مامانی بایدکمک کنیدقربون دستهای قشنگت